بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است-نیم نگاهی به مقاله –باورهای بدون دلیل کاپیتالیست فوق مدرن در قلمرو شبکه های اجتماعی- از جناب اقای سید امیر محمد موسوی جشنی-در روزنامه دیروز ایران دیلی --که ایشان محقق فرهنگهای نخبگان.و-درک نتایج روانشناسی درک واید ه های انان ودلایل انها- دو نوع درک درباره سرمایه داری-وجود دارد-درک غالب متعلق به مستکبرین-مافیا واعوان وانصارانها- که قران انهارا ملا یانهاپی چشم وگوش مردم را از جلال شکوه خودپر میکند وجامعه را به دو طبقه فرا دست وفرودست تقسیم میکنند- و- زور-زر- تزویر طبقه فرودست را به خدمت خود درمیاورند-منهم تزور است- درقران مجید میفرماید زمانی که حضرت ابراهیم علیه السلام مبعوث شد مردم گفتند بیخود خودرا بزحمت نیاندازتو هم مانند حکمران های قبل مارابازی میدهید-که برجام یکی از این نمونه ها است- بازی دادن یعنی یک ایدولوژی خوش طعم- نه یک ایدولوژی- خوش فکر درست میکنند-مردم را بازی میدهند- جناب اقای پاسکال ریاضی دادن معروف فرانسوی می فرماید مردم مبارزه را بیشتر از پیروزی دوست دارند نخصت وزیر اسراءیل این نکته بفراست درک کرده است- اخیرا حکومت های غیر سرمایه داری بوجود امده است- بحثی درباره اسلام بکنیم- خداوندمنان خود را رب اکرم نامیده است یعنی بیشترین کرم رادارد- کرامت یک لغت پیچیده عربی است- فردی که صفات حسنی زیادی داشته باشد واین صفات را رایگان دراختیارافراد بگذارد که نمود بیشتراش دربخشش های مادی است ولی تنها بهمایدبسنده نمیشود بسیار جاها اصلافرد متوجه بخشش های الله ویافرد نمیشود درقیامت است خداوندمنان لیسن بالا بندی از لطف خود به افراد میدهد والبته اگر درخواستی داشته باشد بدونمنت میبخشد ومیدهد- وفقط یکجا انهم ارسال انبیا علیم السلام اجمعیناست کهمنت گذاشته است ولی چیزی درخواست نکرده است جز گرفتن هدایت- وهرچه است که بنام خداوندمنان برای مردم است- این- شان- که لغت مناسب استنس- انگلیسی است که-ترجمه اش این است=گرایش عقلی وذهنی-واحساسی مطلوب-که متاسفانه بعلت نداشتن یک لغت کامل ایدولو?ژی اسلامی را جزو سرمایه داری قلمداد میشوددرحالیکه ایدولوژی اسلامی چند بعدی است نه یکبعدی – لذا خداوند منان به انسان کرامت داده است- که انسان یک شان متعالی دارد که از صفات بسیاربرجسته برخوردار است- که توسط این صفات خود ودیگران به کمال میرساند حتی بودن چشم داشت ومنت وتحقیر وغیره-اروپا هم شان سرمایه داری داشتند که ازنوع استکباری بوده است-از 150 سال قبل فرهیختگانی بوجودامدند ه این سرمایه اری را نقد وبرسی وتحلیل کنند- که از نظر ایشان جناب هگل اولین ومعروفترین بود که سعی کرد منطق سرمایه داری را تشریح وتفسیر کند واین را باید بدانیم جهان وبخصوص غرب تمام علوم عقلی انها نسبی است عقل محض نیت چون عقل محض یکی است ولیاین فرهیختگان درک قاره ای داشتند – کل اروپا مدنظرانهابود مانند فلسفه قاره ای – وبعد جناب اقای مارکسکه درک هگلی به معنای دیگری پیشنهادداد- و کتاب کاپیتال درسال1969 نوشت- که بسیاری ازقضیه های عقلانی ان دلیل عقلانی ندارد- ولی به دلاءلی مردم پسند است با وجود انکه درک بشری درباره بسیاری از موصعات ان- درتحت تجربه-تغیرات بزرگ وشگرفی کرده است- مانند اثاراش که مانند بسیاری از متفکرین اینچنین شده است- ولی هنوز بعضی تولیدات استنباطهای-با- بصیرت-که بسیار نزدیک – به حقایق-موضوع مورد بحثودرک موقعیتپیدیه مربوطه که داربار اش فکرشده است میباشد-مسلم که اینطور است- زیرا سرمایه داری یا بسط پیدا کرده است ویا بالاجبار برای ماندن مجبوربه تغیرات شگرفی بکند- ولی اصل استکباری هم چنان حاکم است—جامعه ما ویامردمان ما متفکرین ما را درحد متفکر باانها برخود نمیکنند بلکه بعنوان یک تءوریسن ایدولوژی دریان حد وشان میذیرنند نه بعنوان یک دانشمند دلیل انهم \ر واضح است مردم بدنبال یک اعتقاد راسخ هستندنه یک محقق علوم سیاسی درحالیکه شخص اقای مارکس خودرا یک محقق میداتستنه یک تءوریسین ایدووژی روسها انرا تبدیل به یک ایدولوژی کردند- که بجای یک بحث علمی- وقابل قوب که عدم محبوبیت داشت= در تعبیرات فلسفه تحلیلی ویا پدیده شناسی تضاد ها ود ر تعبیرات فلسفی قاره ای- بعنوان مخالف خوانی بود—درنتجه درتحت فشار ایدولوژی مخالف خوانی انها با اقای مارکس- همچنین دربسیاری از مواردفلسفی قاره ای- بعنوان مخالف خوانی بود—درنتجه درتحت فشار ایدولوژی مخالف خوانی انها با اقای مارکس- همچنین دربسیاری از موارد یک عکس کاریکاتوری از عقاید ایشان ساختند-نتها ازروی سادگی برای برخورد وبکاربردن در موردهای تاکیدات ایشان بود- اما درحقیقت- دشمنی باحریق غدار خود که حریف میطلبید هم بود-بنا بروظیفه برای برتری دانستن شان ایدولوژِی خودشان که از طریق متد علمی حاصل میشود ونمایشدادهمیگردد وتحمیل میشود که تفسیر وتعبیرمتون انها هم شخصی خودشان هستند- به سادگی قابل فهم است انهائی که از طریق مخالفت اکادمیکی وارد میشوند درجهت مخالف اقای مارکس هستند- دارای شان ایدو لوژی بادرجات بالای قابل ملاحظه هم هستند—به هرحال - اقای مارکس بخود اعتماد داشت که میتواند درمحکمه عقلا مطرح شود وطرح خود را به اثبات برساند- ویک حریف غدر هم است مانند کارل پوپر و فری دریچ هایک که انهاهم همینطور هستند- از این رو در این مقاله اقای مارکس یک متفکر است نه یک تئوریسین-نکتهجالب یکی همینموضوع ات اگر اقای مارس بعنوان یک متفکر باقی میماند درطول زمان تغیرات لازم را دست میاورد وخرافات پاکسازی میشد وهیچگونه تعصب کور بوجود نمی امد- متاسفانه تبدیل به یک ایدولوژِی شد که طرفدران باتعصب کور ازان دفاع وحمایت کردن-ادامهدارد